حجبیلغتنامه دهخداحجبی . [ ح َ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن صائب بن شرحبیل از بنی عبدالدار و از بنی قصی است . از عمروبن ابی عثمان و شریک بن عبداﷲ روایت دارد. و یحیی نیشابوری و عبداﷲبن وهب و دیگران از وی . ابن ابی حاتم گوید: احوالش از پدرم پرسیدم گفت صدوق است . (سمعانی ).
حجبیلغتنامه دهخداحجبی . [ ح َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالملک . ابوزرارة از یونس بن عبدالاعلی و عبداﷲبن هاشم روایت دارد، و ابوبکر محمدبن ابراهیم مقری از وی . (سمعانی ).
حجبیلغتنامه دهخداحجبی . [ ح َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمان بن طلحة، از بنی عبدالدار. از صفیه بنت شیبة از عایشه روایت دارد، و ابوعاصم النبیل از وی . (الانساب سمعانی ).
حجبیلغتنامه دهخداحجبی . [ ح َ ] (اِخ )عبداﷲبن محمدبن نعمان از وی روایت کند، و او از حماد روایت دارد. رجوع به المصاحف سجستانی ص 153 شود.
حجبیلغتنامه دهخداحجبی . [ ح َ / ح َ ی ی ] (ع ص نسبی ) سمعانی گوید: این صورت نسبت است به حجابت بیت اﷲ وآنان جماعتی از بنی عبدالدار باشند که حجابت کعبه با ایشان است . (الانساب سمعانی ). رجوع به حجابت شود.
مجردیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجرد ۲. عزبی، بیزنی، عدمتاهل، بیهمسری ۳. مجردوار ۴. تنهایی، انفراد ۵. برهنگی، عریانی ۶. وارستگی، بیتعلقی ۷. ستون بنا
تجردفرهنگ مترادف و متضاد۱. انزوا، عزلت، گوشهگزینی، گوشهگیری ۲. عدم تاهل، عزبی، بیهمسری ≠ تاهل ۳. پیراستگی ۴. وارستگی ۵. برهنگی ۶. تنهایی ۷. مجرد بودن ۸. برهنهشدن ۹. پیراسته شدن