لغتنامه دهخدا
عضوض . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) چیزی که گزیده شود و خوردنی ، ازآن جمله است : ماعندنا عضوض . (از منتهی الارب ). آنچه گاز گرفته شود و خورده شود. (از اقرب الموارد). || گزنده . (منتهی الارب ). بسیارگزنده . (از اقرب الموارد). || فرس عضوض ؛ اسب گزنده . (منتهی الارب ) (دهار). از آن جمله ا