علجنلغتنامه دهخداعلجن . [ ع َ ج َ ] (ع ص ) ماده شتر پرگوشت . || زن شوخ و بی باک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
الجینلغتنامه دهخداالجین . [ اِ ] (اِخ ) ناحیه ایست از اسکاتلند شمالی . مرکز آن نیز الجین است . سکنه ٔ آن 41000 تن و سکنه ٔ مرکز آن 9000 تن است .
الزنلغتنامه دهخداالزن . [ اَ زَ ] (ع ص )روزگار سخت و آزارنده ٔ مردم و جز آن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). الشدید الکَلِب . (اقرب الموارد).
الزینلغتنامه دهخداالزین . [ اِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم علیا، بخش سیردان شهرستان زنجان که در 35 هزارگزی شمال باختری سیردان و ده هزارگزی راه مالرو طارم قرار دارد. کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 228 تن شیعه ٔ ترکی زبان
خروب الجنلغتنامه دهخداخروب الجن . [ خ َرْ رو بُل ْ ج ِن ن ] (ع اِ مرکب ) مصحف خروب الخنزیر. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اناغورس شود.