درخش هلیمhelium flashواژههای مصوب فرهنگستانسوختن سریع و انفجارگونۀ هلیم در هستۀ واگِن (degenerated) ستارههای کمجِرم
هلیمسوزیhelium burningواژههای مصوب فرهنگستانفرایند گداخت هستههای هلیم و تبدیل آنها به کربن در هستۀ ستاره
تفسرلغتنامه دهخداتفسر. [ ت َ ف َس ْ س ُ ] (ع مص ) بیان شدن . واضح و آشکار ساختن . (ناظم الاطباء). || بیان کردن خواستن . (از اقرب الموارد). رجوع به استفسار شود.
تفشیرلغتنامه دهخداتفشیر. [ ت َ ] (ع مص ) مصدر جعلی از فشار فارسی . مصدر از فشردن فارسی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ور تیز بگادن خرانی دندان بفشر بگاه تفشیر.سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 46).
تفسیردانلغتنامه دهخداتفسیردان . [ ت َ ] (نف مرکب ) کسی که علم تفسیر داند. عالم به علم تفسیر. مفسر : زیان میکند مرد تفسیردان که علم و ادب میفروشد به نان . (بوستان ).رجوع به تفسیر و ترکیب های آن شود.
میتولوژیفرهنگ فارسی معین(تُ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم تفسیر اساطیر و قهرمانان و خدایان افسانه ای ، اسطوره شناسی .
اعجاز قرآنلغتنامه دهخدااعجاز قرآن . [ اِ زِ ق ُرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معجزه بودن قرآن و خرق عادت بودن آن .- علم اعجازالقرآن ؛ مولی ابوالخیر این علم را از فروع علم تفسیر شمرده وگفته است : گروهی در این علم تصنیفاتی دارند که از جمله ٔ آنان خطایی و رمانی و رازی هستند