علم الهدیلغتنامه دهخداعلم الهدی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ] (اِخ ) ملا محمدبن ملا محسن فیض محمدبن مرتضی . وی از علمای امامیه در اوائل قرن دوازدهم هجری بود و از طرف والدش بهمین لقب علم الهدی ملقب شد. وفات وی بسال 1112 یا 1123 هَ . ق
درخش هلیمhelium flashواژههای مصوب فرهنگستانسوختن سریع و انفجارگونۀ هلیم در هستۀ واگِن (degenerated) ستارههای کمجِرم
هلیمسوزیhelium burningواژههای مصوب فرهنگستانفرایند گداخت هستههای هلیم و تبدیل آنها به کربن در هستۀ ستاره
علم الهدی رازیلغتنامه دهخداعلم الهدی رازی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ] (اِخ ) سیدمرتضی بن داعی حسنی (یا حسینی )، مکنی به ابوتراب و ملقب به صفی الدین ، و علم الهدی . از علمای بزرگ امامیه در قرن پنجم هجری بود و او و برادرش سیدمجتبی بن الداعی ، از مشایخ روایت شیخ منتجب الدین (متولد سال <span class="hl" dir=
علم الهدی رضویلغتنامه دهخداعلم الهدی رضوی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا رِ / رَ ض َ ] (اِخ ) محمدبن حاج میرزا معصوم ، مشهور به سیدقیصر و ملقب به علم الهدی . رجوع به علم الهدی قیصر شود.
علم الهدی علویلغتنامه دهخداعلم الهدی علوی .[ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ع َ ل َ ] (اِخ ) علی بن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفر الصادق (ع ). رجوع به علم الهدی موسوی شود.
علم الهدی قیصرلغتنامه دهخداعلم الهدی قیصر. [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ق َ ص َ ] (اِخ ) محمدبن حاج میرزا معصوم رضوی ، مشهور به سیدقیصر. از فقهای بزرگ خراسان و از شاگردان صاحب ریاض و بحرالعلوم و بهبهانی و شیخ جعفر کاشف الغطاء است . وفات وی درسال 1255 هَ . ق . در ارض اقدس بود
علم الهدی موسویلغتنامه دهخداعلم الهدی موسوی . [ ع َ ل مُل ْ هَُ دا س َ وی ی ] (اِخ ) علی بن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفر الصادق (ع ) علوی موسوی . مادرش نیز فاطمه دختر حسین بن احمدبن ناصر الحق بود. کنیه ٔ او ابوالقاسم ، و لقبش علاوه بر علم الهدی ، ثمانینی و ذوا
شریفلغتنامه دهخداشریف . [ ش َ ] (اِخ ) سیدمرتضی علم الهدی ... (یادداشت مؤلف ). رجوع به شریف مرتضی و علم الهدی موسوی شود.
علیلغتنامه دهخداعلی . [ع َ ] (اِخ ) ابن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی ابراهیم بن امام موسی بن جعفر الصادق (ع )، ملقب به علم الهدی و ثمانینی و ذوالثمانین و ذوالمجدین و سیدمرتضی و شریف مرتضی . رجوع به علم الهدی موسوی شود.
علی علویلغتنامه دهخداعلی علوی . [ ع َ ی ِ ع َل َ ] (اِخ ) ابن ابی احمدحسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفرالصادق (ع ) ملقب به علم الهدی و ثمانینی و ذوالثمانین و ذوالمجدین و سیدمرتضی و شریف مرتضی . رجوع به علم الهدی موسوی شود.
علی موسویلغتنامه دهخداعلی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفرالصادق (ع ) ملقب به علم الهدی و ثمانینی و ذوالثمانین و ذوالمجدین و سیدمرتضی و شریف مرتضی . رجوع به علم الهدی موسوی شود.
علملغتنامه دهخداعلم . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) کوه فردیست در مشرق حاجر و موسوم به أبان است و دارای نخل و وادی است . (از معجم البلدان ).
علملغتنامه دهخداعلم . [ ع َ ] (ع مص ) چیره شدن در نبرد. معالمة.(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || نشان کردن . || شکافتن لب و امثال آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِ) آفرینش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آنچه در احاطه ٔ آسمان است . (منتهی
علملغتنامه دهخداعلم . [ ع َ ل َ ](اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 33 هزارگزی جنوب باختری الشتر و 21 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه .منطقه ایست جلگه ای و سردسیر و مالاری
علملغتنامه دهخداعلم . [ ع ِ ] (ع مص ) دانستن . || یقین کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || دریافتن . (منتهی الارب ). ادراک . (اقرب الموارد). || استوار کردن . (از منتهی الارب ). اتقان . (از اقرب الموارد). || (اِمص ، اِ) یقین . || فضل . (ناظم الاطباء). || معرفت دقی
علمدیکشنری عربی به فارسیتعليم دادن (اصول دين) از راه پرسش , از راه پرسش ياد دادن , اموختن , تعليم دادن , درس دادن , مشق دادن , معلمي يا تدريس کردن
چهارعلملغتنامه دهخداچهارعلم . [ چ َ ع َ ل َ ] (اِخ ) کنایه از چهاریار است . خلفای راشدین . (شرفنامه ٔ منیری ). ابوبکر و عمر و عثمان (رض ) و حضرت علی مرتضی (ع ) || (اِ مرکب ) عناصر چهارگانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به چارعلم شود.
دارالعلملغتنامه دهخدادارالعلم . [ رُل ْ ع ِ ] (ع اِ مرکب ) آموزشگاه .|| لقب شهرهایی که در آنها حوزه علمیه بوده است مانند قم ، نجف ، اصفهان و...
چارعلملغتنامه دهخداچارعلم . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) ظاهراً پیشوایان مذاهب اربعه (شافعی ، حنفی ، حنبلی ، مالکی ). چارامام . چارخلیفه . چارتن پیشوایان مذاهب اهل سنت : چارعلم رکن مسلمانی است پنج دعا نوبت سلطانی است .نظامی .
زرین علملغتنامه دهخدازرین علم . [ زَرْ ری ع َ ل َ ] (اِ مرکب ) جامه ای که علم زرین داشته باشد. (آنندراج ) : جام زر و جامه ٔ زرین علم با تحف و اسپ و خزائن بهم .امیرخسرو (از آنندراج ).