علیقلی خانلغتنامه دهخداعلیقلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) (حاج ...)ملقب به سردار اسعد. او فرزند سوم حسینقلی خان ایلخانی بختیاری بود. وی یکی از سران جنبش آزادی خواهی و انقلاب در زمان مشروطیت به شمار می رفت . پدرش در شعبان 1299 هَ . ق . بدست مسعودمیرزا ظل السلطان کشته ش
علیقلی خانلغتنامه دهخداعلیقلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) ابن شاه وردی خان ، والی لر کوچک . وی تا آخر عمر به صورت تبعید در خراسان می زیست و برخی اشعار او را نصرآبادی نقل کرده است . (از الذریعه ٔ ج 9 ص 761 ازتذکره ٔ نصرآبادی فصل دوم ص
آلکلیلغتنامه دهخداآلکلی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) الکلی . آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است .
الکلیفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد.۲. آنچه دارای الکل باشد: نوشیدنی الکلی.۳. آغشته به الکل: دستم الکلی شد.
علیقلی خان افشارلغتنامه دهخداعلیقلی خان افشار. [ ع َ ق ُ ن ِ اَ ] (اِخ ) وی برادرزاده ٔ نادرشاه افشار بود. هنگامی که نادرشاه به ظلم و ستم و قتل مردم بیگناه پرداخت ، در هر گوشه از مملکت ایران طغیان و شورش آغاز شد، از جمله این علیقلی خان در سیستان به مخالفت با عموی خود برخاست و شورش آغاز کرد. و در سال <spa
داغستانیلغتنامه دهخداداغستانی . [ غ ِ ] (اِخ ) علیقلی خان واله صاحب تذکره ٔ ریاض الشعراء. رجوع به علیقلی خان و رجوع به واله شود.
کاظملغتنامه دهخداکاظم . [ظِ ] (اِخ ) (میرزا...) برادر علیقلی خان (علیشاه ) که در کلات بود و در جنگی بدنبال نصراﷲمیرزا و امام قلی میرزا پسران نادرشاه و نوه ٔ او شاهرخ میرزا تا خارج کلات بتعاقب پرداخت و به ایشان که به طرف مرو فرار نموده بودند نرسید. (از مجمل التواریخ گلستانه ص <span class="hl"
غم پرستلغتنامه دهخداغم پرست . [ غ َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) غمخوار. آنکه غم کسی یا چیزی را خورد : روز و شب خوابم نمی آید بچشم غم پرست بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع. حافظ.غم پرستان ترا با عیش و عشرت کار نیست در شراب «اعظم » بامی
نصراﷲ میرزالغتنامه دهخدانصراﷲ میرزا. [ ن َ رُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن نادرشاه افشار، پس از کشته شدن نادرشاه وی به اتفاق برادرش شاهرخ میرزا به سوی مرو فرار کرد و سرانجام «جمعی از قراولان مروی در راه به نصراﷲ میرزا برخورده او را گرفته به کلات آوردند» و سپس به مشهد نزد علیقلی خان بردندو علیقلی خان او و برا