لغتنامه دهخدا
مساجلة. [ م ُ ج َ ل َ ] (ع مص ) مفاخرت کردن با هم در راندن و در آب خورانیدن و جز آن . (منتهی الارب ). با کسی نورد کردن به آب کشیدن و رفتن و آنچه بدان ماند. (المصادر زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). مباهات و مفاخرت و معارضت کردن با کسی به اینکه چون او انجام داده است دویدن یا آ