عملکردلغتنامه دهخداعملکرد. [ ع َ م َ ک َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) نتیجه ٔ کار. میزان کار. (فرهنگ فارسی معین ). حاصل محصول : عملکرد این قریه ده هزار تومان است . عملکرد این ده صد خروار است : مستوفی ... در محاسبات عمل نماید، و نسخه ٔ عملکرد او را بعد از رقم عالیجاه وزیر دیو
عملکردلغتنامه دهخداعملکرد. [ ع َ م َ ک َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) نتیجه ٔ کار. میزان کار. (فرهنگ فارسی معین ). حاصل محصول : عملکرد این قریه ده هزار تومان است . عملکرد این ده صد خروار است : مستوفی ... در محاسبات عمل نماید، و نسخه ٔ عملکرد او را بعد از رقم عالیجاه وزیر دیو
عملکردلغتنامه دهخداعملکرد. [ ع َ م َ ک َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) نتیجه ٔ کار. میزان کار. (فرهنگ فارسی معین ). حاصل محصول : عملکرد این قریه ده هزار تومان است . عملکرد این ده صد خروار است : مستوفی ... در محاسبات عمل نماید، و نسخه ٔ عملکرد او را بعد از رقم عالیجاه وزیر دیو
درآمد عملکردoperating revenueواژههای مصوب فرهنگستاندریافتی حاصل از عملکرد سامانة حملونقل عمومی شامل درآمدهایی که از بلیتفروشی و تبلیغات و سود بانکی و کمکهای دولتی به دست میآید
بازده عملکردoperating efficiencyواژههای مصوب فرهنگستانتنکیلومتر یا نفرکیلومتر قطارهایی که از یک خط عبور میکنند تقسیم بر مقدار سوخت مصرفی آنها
اضطراب عملکردperformance anxietyواژههای مصوب فرهنگستاندغدغههای شخصی فرد که به ناتوانی کارکردی در قابلیتهای جنسی منجر میشود