عنکبلغتنامه دهخداعنکب . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) آبیست ازآن ِ بنی قریر در اَجَاء، که یکی از دو کوه طی میباشد. (از معجم البلدان ).
عنکبلغتنامه دهخداعنکب . [ ع َ ک َ ] (ع اِ) مذکر عنکبوت . (منتهی الارب ). عنکبوت نر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، عَناکب ، عَناکیب . (اقرب الموارد). رجوع به عنکبوت شود.
انکبلغتنامه دهخداانکب . [ اَ ک َ ] (ع ص ) مرد بی کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مردی که کمان همراه ندارد. (از اقرب الموارد). || مرد ستمگار وجفاکار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). متطاول ِ جائر.(از اقرب الموارد). || شتر نکب رسیده ٔ لنگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر نک
عنیکبلغتنامه دهخداعنیکب . [ ع ُ ن َ ک ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر عنکبوت . تننده ٔ خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). رجوع به عنکبوت شود.
عناکبلغتنامه دهخداعناکب . [ع َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ عنکبوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) : مقام غوانی گرفته نوایح بساط عنادل سپرده عناکب . حسن متکلم .رجوع به عنکبوت شود. || ج ِ عَنکَب ، عَنکبة، عَنکَ
عنکبوتفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) جانوری بندپا با غدههایی در شکم که مادهای از آن ترشح میشود که از آن تار میتند و در آن زندگی و بهوسیلۀ آن شکار میکند.۲. بیستونهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۶۹ آیه.
عنکبةلغتنامه دهخداعنکبة. [ ع َ ک َ ب َ ] (ع اِ) مؤنث عنکب . (منتهی الارب ). رجوع به عنکب شود. ماده ٔ عنکبوت . (از اقرب الموارد).
عناکیبلغتنامه دهخداعناکیب . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عَنکب ، عَنکبة، عَنکباة و عَکنَباة. (از المنجد). رجوع به عنکب ، عَنکبة، عنکباة و عکنباة شود.
عناکبلغتنامه دهخداعناکب . [ع َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ عنکبوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) : مقام غوانی گرفته نوایح بساط عنادل سپرده عناکب . حسن متکلم .رجوع به عنکبوت شود. || ج ِ عَنکَب ، عَنکبة، عَنکَ
عنکبوتیه ٔ دماغیلغتنامه دهخداعنکبوتیه ٔ دماغی . [ ع َ ک َتی ی َ / ی ِ ی ِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمتی ازپرده ٔ عنکبوتیه است که دماغ را می پوشاند و دارای دوورقه ٔ جداری و احشائی و یک حفره ٔ میانی است . ورقه ٔ جداری به سطح داخلی سخت شامه اتصال دارد، و ورقه ٔ احشائی
عنکبوتیه ٔ نخاعیلغتنامه دهخداعنکبوتیه ٔ نخاعی . [ ع َ ک َ تی ی َ / ی ِ ی ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمتی از پرده ٔ عنکبوتیه است که نخاع را پوشانده است و عبارت از غشاء هم بند نازکی است که از دو ورقه تشکیل یافته : یکی ورقه ٔ جداری و دیگری ورقه ٔ احشائی ، که مابین آنه
عنکبوتفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) جانوری بندپا با غدههایی در شکم که مادهای از آن ترشح میشود که از آن تار میتند و در آن زندگی و بهوسیلۀ آن شکار میکند.۲. بیستونهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۶۹ آیه.