حوامللغتنامه دهخداحوامل . [ ح َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حاملة. زنان حامله . (غیاث ) (آنندراج ). || ج ِ حامل . (ناظم الاطباء). || پاها. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پی قدم و پی ذراع . (منتهی الارب ). عصب قدم و عصب ذراع . (از اقرب الموارد).
عوامللغتنامه دهخداعوامل . [ ع َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِعامِل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). رجوع به عامل شود. || ج ِ عاملة. (اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء). رجوع به عاملة شود. || پایها. || گاوان کشت کاری و خرمن کوبی و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از
عُملاءُ إثارة الفِتَينِدیکشنری عربی به فارسیمزدوران فتنه انگيز , عوامل فتنه , عناصر فتنه گر , دستان فتنه گر
عوامللغتنامه دهخداعوامل . [ ع َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِعامِل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). رجوع به عامل شود. || ج ِ عاملة. (اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء). رجوع به عاملة شود. || پایها. || گاوان کشت کاری و خرمن کوبی و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از
عوامللغتنامه دهخداعوامل . [ ع َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِعامِل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). رجوع به عامل شود. || ج ِ عاملة. (اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء). رجوع به عاملة شود. || پایها. || گاوان کشت کاری و خرمن کوبی و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از
تقاضای مشروط عواملconditional factor demandsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از توابع که تقاضای بهینه یا کمینهکنندۀ هزینه را برای هریک از دادهها (inputs) بر حسب ستاندۀ (output) انتظاری از آنها و قیمت دادهها بیان میکند