لغتنامه دهخدا
مذکی . [ م ُ ذَک ْ کی ] (ع ص ) فرس مذکی ؛ اسب دندان همه بیرون آمده . (از مهذب الاسماء). اسبی که از قروح آن یعنی برآمدن همه ٔ دندانهایش ، یک یا دو سال گذشته باشد. (از متن اللغة). المذاکی و المذکیات ؛ اسبی که به سن کمال و کمال قوت رسیده است ، واحد آن مُذْک و مُذَک ة است . (از ا