عَامِلَةٌفرهنگ واژگان قرآنکارگر -عمل کننده (در عبارت"عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ "(کارگري خسته)منظور اين است که اهل جهنم با اين که در دنيا تلاش زيادي کرده اند خستگي اين تلاشها از تنشان در قيامت بيرون نمي رود و سعي وتلاش خود را بيهوده مي يابند)
حاملهلغتنامه دهخداحامله . [ م ِ ل َ/ ل ِ ] (از ع ، ص ) تأنیث حامل . برنده . حمل کننده . آنکه بار بر پشت یا بر سر دارد. (مهذب الاسماء). ج ، حاملات . || آبستن . باردار. حامل . زن باردار. حُبْلی ̍. حامله . بارور. بارگرفته . حابله : وآ
حوملةلغتنامه دهخداحوملة. [ ح َ م َ ل َ ] (ع مص ) حمل کردن آب را. اصل آن حمل بود و او بر آن افزوده شد تا برباعی ملحق شود. (اقرب الموارد). بداشتن آب را. (ناظم الاطباء).
هاملةلغتنامه دهخداهاملة. [ م ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث هامل : ماشیة هاملة؛ ستور به چرا گذاشته شده ٔ بی نگهبان . ج ، هوامل . (ناظم الاطباء).