همبهلغتنامه دهخداهمبه . [ هَُ ب َ / ب ِ ] (اِ) در تداول ، شکم یا هر چیز برجسته و پیش آمده : همبه اش بالا آمده ؛ آبستن است . (یادداشت مؤلف ).
امبهلغتنامه دهخداامبه . [ اَ ب َ / ب ِ ] مزید مؤخر و مقدم امکنه مانند شلمبه و لمبه سر. (یادداشت مؤلف ).
امبهلغتنامه دهخداامبه . [ اُ ب َ ] (اِ) سرپا ایستادگی قاب قمار، مقابل شاه و وزیر و دزد. (از یادداشت مؤلف ). در تداول مردم تبریز امبا گویند.
گامبیهلغتنامه دهخداگامبیه . [ ی ِ ] (اِخ ) لردجیمز. دریاسالار انگلیسی که کپنهاک را در سال 1807 م . بمباران کرد (1756 - 1833 م .).