لغتنامه دهخدا
عشرون . [ ع ِ ] (ع عدد، ص ، اِ) بیست . (منتهی الارب ) (دهار). اسم است مر عدد بیست را،و مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (ناظم الاطباء). درحال رفع با واو و در حال نصب و جر با یاء می آید، و در حال اضافه جایز است نون آن حذف شود از جهت شباهت به نون جمع، و گفته شود عشرو زید، و عشری