عکسگیرانphotocallواژههای مصوب فرهنگستانمراسم یا زمان تنظیمشده در رویدادهای رسمی برای عکاسان، بهویژه عکاسان مطبوعاتی، بهمنظور گرفتن عکس از بازیگران و چهرههای مشهور معمولاً با هدف تبلیغاتی
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
فزونبارانexcess rainواژههای مصوب فرهنگستانحجم آب حاصل از بارندگیای که شدت آن بیش از آهنگ نفوذ آن در خاک است
فزونیِ رنگcolour excessواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای سنجش سرخش (reddening) طیف اجرام نجومی در مقایسه با ستارههای مبنا
حکش عکشلغتنامه دهخداحکش عکش . [ ح َ ک ِ ع َ ک ِ ] (ع از اتباع ) مرددرافتاده ٔ در دشمن و پیچیده ٔ بروی . (منتهی الارب ).