خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خِلْفَةً
فرهنگ واژگان قرآن
هر چيزي است که در جاي چيزي ديگر نشسته باشد و به عکس ، و گويا مانند کلمه جلسة - که نوعي نشستن را ميرساند - نوعي از جانشيني را افاده ميکند
-
يُسَاقُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سوق داده مي شوند - رانده مي شوند - هُلشان مي دهند (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
نَسُوقُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي رانيم (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
سَائِقٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سوق دهنده (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
سُقْنَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را سوق داديم - آن را حرکت داديم(از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
يُصَوِّرُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شکل مي بخشد - صورتگري مي کند - تصوير مي کند (کلمه تصوير به معناي انداختن عکس چيزي يا کسي است ، ولي کلمه صورت اعم از آنست و شامل تمامي چيزهاي سايهدار و بي سايه ميشود )
-
نُوَلِّيَنَّکَ
فرهنگ واژگان قرآن
پيش رويت قرار ميدهيم ( اگر فعل "ولّي " با لفظ "عن " متعدي شود ، يعني بگوئيم "ولي عن شيء " معنايش درست به عکس ميشود ، و معنی اعراض و رو برگرداندن از آن چيز را ميدهد)
-
مَسَاقُ
فرهنگ واژگان قرآن
سوق دادن (کلمه مساق مصدر ميمي است ، که همان معناي مصدر سوق را ميدهد ، و مراد از اينکه در قيامت يا در روز مرگ سوق به سوي خداي تعالي است ، اين است که بازگشت به سوي اوست ، و اگر از بازگشت را، به مساق تعبيرکرده براي اشاره به اين است که آدمي در اين بازگ...
-
أَدْلَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
دلو (نوعی سطل )را از چاه بیرون کشید (راغب در مفردات گفته : ورود در اصل لغت به معناي آب طلب کردن بوده و بعدها در غير آن هم استعمال شده . و در معناي دلو گفته : دلوت الدلو - که ثلاثي مجرد است - به معناي دلو را به چاه سرازير کردم است ، ولي ادليت الدلو -...
-
عَمِيَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
کور شد - راه نيافت (عميت ماضي از عمي است که به معناي کوري است ، ولي در "فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ ﭐلْأَنبَاءُ يَوْمَئِذٍ " معناي کوري مقصود نيست ، بلکه استعاره از اين است که انسان در موقعيتي قرار گرفته که به خبري راه نمييابد و مقتضاي ظاهر اين بود که عمي...
-
يَهِيمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
حيران و سرگردانند (کلمه يهيمون از هام - يهيم - هيمانا است و اين واژه به معناي آنست که کسي پيش روي خود را بگيرد و برود ، و مراد از هيمان در هر وادي در عبارت "أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي کُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ"، افسار گسيختگي آنان در سخن گفتن است ، ميخو...
-
عِزّاً
فرهنگ واژگان قرآن
نيرو و شوکت و آسيبناپذيري(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد قوم ،...
-
عِزَّةُ
فرهنگ واژگان قرآن
نيرو و شوکت و آسيبناپذيري(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد قوم ،...
-
عِزَّتِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
عزت تو- شرافت تو- ارزشمندي تو(در اصل کلمه عزت به معناي نايابي است ، وقتي ميگويند فلان چيز عزيز الوجود است ، معنايش اين است که به آساني نميتوان بدان دست يافت ، و عزيز قوم به معناي کسي است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف ساير افراد ق...
-
وَزْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
وزن - سنگینی - نسبت شیء اندازه گیری شده به واحد اندازه گیری - واحد اندازه گیری (در عباراتی نظیر "وَﭐلْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ ﭐلْحَقُّ " اشاره دارد به اینکه هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد ، و چون اعمال نيک مشتمل بر حق است از ...