لغتنامه دهخدا
عیج . [ ع َ ] (ع مص ) باک داشتن و پروا نکردن . و آن جز بصورت منفی بکار نرود. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). توجه کردن و اهمیت دادن چیزی را. برخی گویند فقط بصورت منفی به کار میرود و بعضی دیگر مثبت به کار رفتن آن را نیز جایز دانسته اند. (از اقرب الموارد). || خشنود بودن به