عینةلغتنامه دهخداعینة. [ ن َ ] (ع اِ) وام که در آن وام دهنده را نفعی نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عبارتست از اینکه شخصی نزد شخص دیگر رود و وامی طلب کند. وام دهنده به طمع سودی که از راه وام دادن به دست نمی آید به دادن وام راغب نگردد و گوید این جامه را که بیش از ده درهم ارزش
عینةلغتنامه دهخداعینة. [ ن َ ] (ع مص ) فراخ سیاهی چشم گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عَیَن . رجوع به عین شود.
واژگون ـ خمشگراana-campylotropousواژههای مصوب فرهنگستانویـژگـی تـخمـکی که یـکی از رشـتههای آوندی آن خم شده، و از پایۀ بند ناف بهطرف ناحیۀ بن تخمک خورش، که فقط در امتداد سطح پایین خم شده، کشیده شده است و پیکرۀ پایه (basal body) ندارد
واژگون ـ دوسوگراana-amphitropousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تخمکی که یکی از رشتههای آوندی آن خم شده و از پایۀ بند ناف بهطرف ناحیۀ بن تخمک خورش، که دارای خم تند در وسط و در امتداد سطح پایین و بالا است، کشیده شده است و اغلب یاختههای تمایزیافتۀ پیکرۀ پایۀ (basal body) آن در زاویۀ خمش قرار میگیرند
غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید
عينةدیکشنری عربی به فارسینمونه , مسطوره , الگو , ازمون , واحد نمونه , نمونه گرفتن , نمونه نشان دادن , خوردن
حامی الظعینةلغتنامه دهخداحامی الظعینة. [ مِظْ ظَ ن َ ] (اِخ ) لقب ربیعةبن مکدم است . (العقدالفرید). رجوع به ربیعة شود.
لعینةلغتنامه دهخدالعینة. [ ل َ ن َ ] (ع ص ) لعینه . تأنیث لعین : زمانه گنده پیری سالخورده ست بپرهیز ای برادر زین لعینه .ناصرخسرو.
معینةلغتنامه دهخدامعینة. [ م ُ ع َی ْ ی َ ن َ / م ُ ع َی ْ ی ِ ن َ ] (ع ص ) نیة معینة؛ نیت معلوم و آشکار. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد).