خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عینی
/'eyni/
معنی
۱. [مقابلِ ذهنی] آنچه با یکی از حواس پنجگانه قابل حس باشد.
۲. آشکار؛ هویدا.
۳. واقعی؛ حقیقی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
concrete, objective, ocular, tangible
-
جستوجوی دقیق
-
عینی
لغتنامه دهخدا
عینی . [ ع َ ] (اِخ ) نام وی محمودبن احمدبن موسی بن احمد، مکنی به ابومحمد و ملقب به بدرالدین است . وی مورخ و محدث و اصل او از حلب بود. بسال 762 هَ. ق . در عینتاب متولد شد و مدتی در حلب و مصر و دمشق و قدس بسر برد. در قاهره از خواص الملک المؤید شد. و ...
-
عینی
لغتنامه دهخدا
عینی . [ ع َ ] (ص نسبی ) نسبت است به عین التمر، از شهرهای حجاز. ابوالعتاهیة شاعر قرن دوم هجری منسوب بدانجاست . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
عینی
لغتنامه دهخدا
عینی . [ ع َ / ع ِ ] (ص نسبی ) منسوب به عین . رجوع به عین شود. || اصیل و خالص و ناب و صاف و صالح . (آنندراج ).اصلی و حقیقی و خالص . || هر چیز که تعلق به ذات و عین گیرد. (ناظم الاطباء). در مقابل ذهنی .- واجب عینی ؛ چیزی که بر همه ٔ افراد مردم ارتکاب ...
-
عینی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عین) [عربی. فارسی] 'eyni ۱. [مقابلِ ذهنی] آنچه با یکی از حواس پنجگانه قابل حس باشد.۲. آشکار؛ هویدا.۳. واقعی؛ حقیقی.
-
عینی
فرهنگ فارسی معین
(عَ یا ع ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به عین . آن چه به چشم دیده شود، محسوس مق غیبی .
-
عینی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
concrete, objective, ocular, tangible
-
عینی
دیکشنری فارسی به عربی
هدف
-
واژههای مشابه
-
عَيْنِي
فرهنگ واژگان قرآن
چشم من ( در عبارت " وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي " منظور اين است که زير نظر من پرورش يابي و ساخته شوي )
-
حسن عینی
لغتنامه دهخدا
حسن عینی . [ ح َ س َ ن ِ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن عبداﷲ عینتابی ، متخلص به عینی . مدرس ادب فارسی در استانبول (1180 - 1253 هَ . ق .). دیوان شعر و ساقینامه ٔ ترکی و چند منظومه ٔ دیگر دارد. (هدیةالعارفین ج 1 ص 301).
-
چاه عینی
لغتنامه دهخدا
چاه عینی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علامرودشت بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 95 هزارگزی جنوب خاور کنگان بر کنار راه مالرو اشکنان به پس رودک واقع شده . جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و 548 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات ، خرما و تنباکو و...
-
بدرالدین عینی
لغتنامه دهخدا
بدرالدین عینی . [ ب َ رُدْ دی ن ِ ع َ ] (اِخ ) (762 - 855 هَ . ق . / 1361 - 1451 م .) محمودبن احمدبن موسی . مورخ و دانشمند و محدث بود و در قاهره وفات یافت . کتابهای متعددی از وی باقی مانده است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 101). و رجوع به کشف الظنون ج 1 ص ...
-
جای عینی
لغتنامه دهخدا
جای عینی . [ ی ِ ع َ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جای خوش و خوب و خاص : بملک عراق از جهان آرمیدم چو نور نظر جای عینی گزیدم .شفیع اثر (از بهار عجم ) (آنندراج ).
-
اصابت عینی
لغتنامه دهخدا
اصابت عینی . [ اِ ب َ ت ِ ع َ/ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دیده ٔ شور. چشم زخم . رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 116، و معانی اصابت شود.
-
concrete operation
عملیات عینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] عملیات ناشی از توانایی کودک درحالرشد برای بازسازی ذهنی اشیای جهان واقعی و درک روابط منطقی میان آنها