لغتنامه دهخدا
حوف . [ ح َ ] (ع اِ) ازارمانندی از پوست که زنان حائض و کودکان پوشند. (منتهی الارب ). رهط. (اقرب الموارد). آن پوست که زنان درپوشند چون حایض باشند. (مهذب الاسماء). || تسمه های ادیم که در آن مهره تعبیه کرده دختران را پوشانند بالای جامه یا شاماکچه از ادیم که آنرا مانند دوال های ع