غالاطیالغتنامه دهخداغالاطیا. (اِخ ) گالاسی . ناحیتی در آسیای صغیر که توسط گل ها اشغال شد (278 ق .م .) و در 25 ق .م . مطیع رومیان گردید: والنبات الذی ینبت بقیادوقا (قبادوقیا) و بالبلاد التی یقال لها عالاطیا (غالاطیا) التی به آسیا
غلاتیالغتنامه دهخداغلاتیا. [ غ َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گالاثی . رجوع به گالاثی و قاموس الاعلام ترکی شود.
غالوطالغتنامه دهخداغالوطا. (معرب ، اِ) باقلای قبطی است . رجوع به باقلا شود. (از مفردات ابن البیطار). غالالوط. غالالوطا.
غلتگاهلغتنامه دهخداغلتگاه . [ غ َ ] (اِ مرکب ) جای غلتیدن . غلطگاه : ترا این خاک یکسر غلتگاهست به غلت آسان درو و گردبفشان .ناصرخسرو.
غلتگاهفرهنگ فارسی عمیدجای غلتیدن؛ محل غلت زدن: ◻︎ تو را این جای ملعون غلتگاه است / بغلت آسان در او و گرد بفشان (ناصرخسرو: ۱۰۸).
ستخادسلغتنامه دهخداستخادس . [ س ِ ت ِ دِ ] (اِخ ) اسم جزیره ای است در غالاطیا (گالانتی ) که در آن گیاه اسطوخودوس میروید. (ترجمه ٔ فرانسه ٔ ابن البیطار، ذیل کلمه ٔ اسطوخودوس ). رجوع به کلمه ٔ قبل و رجوع به اسطوخودوس شود.