خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غراب
/qorāb/
معنی
۱. (زیستشناسی) کلاغ سیاه.
۲. (صفت) [مجاز] خودخواه.
۳. (نجوم) صورت فلکی کمنوری در آسمان نیمکرۀ جنوبی؛ کلاغ.
۴. (زیستشناسی) زاغ.
۵. نوعی کشتی بادی که به شکل کلاغ ساخته میشد.
〈 غراب بین: (زیستشناسی) [قدیمی] = غرابالبین
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جهاز، سفینه، کشتی، ناو
۲. زاغ، کلاغ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غراب
واژگان مترادف و متضاد
۱. جهاز، سفینه، کشتی، ناو ۲. زاغ، کلاغ
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ َرْ را ] (اِخ ) محمدبن موسی غراب . استاد ابی علی غصانی است . (منتهی الارب ).
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) (الَ ...) نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه ٔ جنوبی است و آن را بر مثال کلاغی توهم کرده اند و کواکب آن هفت است و نام دیگر آن عرش سماک است . (از جهان دانش ). نام صورت نهم از صور چهارده گانه ٔ فلک جنوبی . (مفاتیح ). یکی از صور جنوبی...
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) ابن جَذیمة. جدی جاهلی است از قبیله ٔ طی . از قحطان ، بعض فرزندان وی مشهورند. (اعلام زرکلی ج 2 ص 758).
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) امیر مدیان است که جدعون وی را هزیمت داده ، افرائیمیان او را بر صخره ٔ غراب به قتل رسانیدند، و صخره ٔ غراب به اسم امیر مدیان که در آنجا مقتول گردید موسوم گشت ، و این صخره در مشرق اردن بود چه جدعون وقتی که غراب و ذئب را به قتل رسا...
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) چاهی است بر یک روزه از مدینه . (منتهی الارب ).
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دیناران بخش اردل شهرستان شهرکرد، و در 20000گزی جنوب باختری اردل و در 20000گزی راه عمومی اردل واقع است . سکنه ٔ آن 46 تن و مذهب آنان تشیع است و به زبان فارسی سخن می گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای مدینه . رجوع به نزهةالقلوب چ برون ص 15 شود. || وادئی است از اودیه ٔ عقیق . (منتهی الارب ).
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) کوهی شامی مدینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوهی در نزدیکی مدینه است . ابن هشام در بیان جنگ پیغمبر اسلام با بنی لحیان گوید: پیغمبر اسلام از مدینه بیرون شد و از کوه غراب که در ناحیه ای از مدینه قرار دارد گذشته و مقصد وی شام بود،...
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ ) نام مردی ، غیره النبی (ص ) و جعل اسمه مسلماً و هو مسلم القرشی . (منتهی الارب ). || لقب احمدبن محمد اصفهانی . || نام اسب غنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (اِخ )(صخره ٔ...) صخره ای است که امیر مدیان در آنجا به قتل رسید و وجه تسمیه اش این است که امیر مدیان به نام غراب نامیده می شد و این صخره در مشرق اردن بود. (از قاموس کتاب مقدس ). رجوع به غراب (امیر مدیان ) شود.
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (ع اِ) زاغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نصاب الصبیان ) (بحر الجواهر) (غیاث اللغات ) (مقدمةالادب ). ج ، اَغرُب ، اَغرِبة، غِربان ، غُرب ، جج ، غرابین (ج ِ غِربان ). (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه الحدیث : «امر النبی (ص ) بقتل الغراب ،...
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [غ ُ ] (اِخ ) جائی است به دمشق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای معروفی است به دمشق . کثیر گوید : فلولا اﷲ ثم ندی ابن لیلی و انی فی نوالک ذوارتعاب و باقی الود ما قطعت قلوصی مسافة بین مصر الی غراب و از جمله ٔ دلایل بر اینکه غراب در شام است قول ع...
-
غراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعالجمع: غَرابِین] [قدیمی] qorāb ۱. (زیستشناسی) کلاغ سیاه.۲. (صفت) [مجاز] خودخواه.۳. (نجوم) صورت فلکی کمنوری در آسمان نیمکرۀ جنوبی؛ کلاغ.۴. (زیستشناسی) زاغ.۵. نوعی کشتی بادی که به شکل کلاغ ساخته میشد.〈 غراب بین: (زیستشناسی)...
-
غراب
فرهنگ فارسی معین
(غُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - زاغ . 2 - کلاغ .