غرابیلغتنامه دهخداغرابی . [ غ ُ بی ی ] (ع اِ) نوعی از خرما. (منتهی الارب ) (قطر المحیط). || نوعی نان شیرینی . غرابیه . غرابیا.
غرابیلغتنامه دهخداغرابی . [ غ ُ بی ی ] (اِخ ) موضعی است در راه یمن . (منتهی الارب ). از قلعه های بلاد یمن است . (معجم البلدان ). || ریگزار معروفی است در راه مصر، میان قطیه وصالحه که راهی صعب العبور است . (از معجم البلدان ).
غرابیلغتنامه دهخداغرابی . [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عباداللهی بخش هندیجان شهرستان خرمشهر، و در 5000 گزی جنوب باختری هندیجان و در 1000 گزی خاوری راه اتومبیل رو هندیجان به خلیج فارس واقع است . دشت و گرمسیر و مالاریائی است
غرابیلغتنامه دهخداغرابی . [ غ ُ بی ی ] (ص نسبی ) منسوب به فرقه ٔ غرابیه . (انساب سمعانی ). رجوع به غرابیه شود.