غربیرلغتنامه دهخداغربیر. [ غ َ ] (اِ) غربال : ز آسیاب فلک آرد برف بیخته شود سحاب گشته چو غربیر آسیابانی . ؟ (از فرهنگ شعوری ).و آن مبدل غربیل است .