لغتنامه دهخدا
چغری . [ چ ِ ] (اِخ ) ملک الملوک داودبن میکائیل بن سلجوقی . چغربیک . چغری بک : و خواجه امیرک پانزده سال قلعه ٔ ترمد از سلجوقیان نگاه داشت ، چون امید خراسانیان از محمودیان منقطع شد او قلعه ٔ ترمد به ملک الملوک چغری تسلیم کرد. چغری وزارت خویش بر وی عرض داد، گفت خدمت کسی نکنم که