غزارةدیکشنری عربی به فارسیفزوني , دامنه , فراخي , فراواني , استعداد , ميدان نوسان , فاصله ء زياد , بزرگي , درشتي , انباشتگي , سيري , کمال , چرک , کثافت , پليدي , الودگي , هرزه
غزارةلغتنامه دهخداغزارة. [ غ َ رَ ] (ع مص ) بسیاری از هر چیزی . (منتهی الارب ). بسیار شدن . (دهار). بسیار شدن آب و جز آن . (اقرب الموارد). به تمام معانی غَزر و غُزر. (منتهی الارب ). بسیاری و بسیار شدن . (برهان قاطع). || بسیارشیر گردیدن ناقه : غزرت الناقة؛ کثر درها. (اقرب الموارد). بسیارشیر گرد
چغزپارهلغتنامه دهخداچغزپاره . [ چ َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) جل وزق را گویند و آن چیزی باشد مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد و بعربی «طحلب » خوانند. (برهان ) (آنندراج ). طحلب و جل وزغ . (ناظم الاطباء). چغزاوه و چغزباره وچغزواره و چغزلاوه . جل مزغ (در اصط