غفلقةلغتنامه دهخداغفلقة. [ غ َ ف َل ْ ل َ ق َ ] (ع ص ) زن بدزبان بدکردار، وبالمهملة افصح . (منتهی الارب ). عفلقة به عین مهمله فصیح تر است . (از اقرب الموارد). رجوع به عفلقة شود.
غفلقةلغتنامه دهخداغفلقة. [ غ َ ل َ ق َ ] (ع اِ) طوفان . مجازاً بدبختی که کسی با آن تهدید میشود. نکبتهایی که ناگهان میرسند. (از دزی ج 2 ص 219).