لغتنامه دهخدا
غفة. [ غ ُف ْ ف َ ] (ع اِ) قوت روزگذار. آنقدر از علوفه و جز آن که بدان زیست توان کرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). البلغة من العیش . کقوله : «و غفة من قوام العیش تکتفینی ». (اقرب الموارد). || موش ، بدان جهت که قوت روزگذار گربه است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). ||