لغتنامه دهخدا
غیلانی . [ غ َ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن غیلان بن عبداﷲبن غیلان بزار غیلانی ، مکنی به ابوطالب . از ابوبکر شافعی و ابواسحاق مزکی حدیث شنید و ابوبکر خطیب و گروهی که آخرین آنان ابوالقاسم هبةالدین محمدبن حصین کاتب بود از او روایت دارند وی راستگو و نیکوکار بود. در محرم سال <span