خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آرمان طلب
فرهنگ فارسی عمید
= آرمانگرا
-
آشوب طلب
فرهنگ فارسی عمید
۱. فتنهجو.۲. خواهان شورش و انقلاب.
-
آهن سلب
فرهنگ فارسی عمید
کسی که جوشن یا خفتان فولادی پوشیده باشد: ◻︎ جایی که برکشند مصاف از بر مصاف / وآهنسلب شوند یلان از پس یلان (فرخی: ۳۳۰).
-
اصلاح طلب
فرهنگ فارسی عمید
خواهان تغییرات اساسی در امور کشور به منظور بهبود اوضاع؛ رفرمیست؛ طرفدار اصلاحات. = اصلاحات
-
اغلب
فرهنگ فارسی عمید
۱. غالبتر؛ چیرهتر.۲. بیشتر.۳. (قید) بیشتر اوقات.
-
الب
فرهنگ فارسی عمید
درختی خاردار شبیه درخت ترنج.
-
پرجنگ وجلب
فرهنگ فارسی عمید
پرگیرودار؛ پرشوروغوغا.
-
پیروزه سلب
فرهنگ فارسی عمید
دارای جوشن یا جامۀ پیروزهرنگ.
-
تشنه لب
فرهنگ فارسی عمید
کسی که لبهایش از تشنگی خشک شده باشد؛ تشنه؛ بسیارتشنه.
-
تصلب
فرهنگ فارسی عمید
سخت شدن؛ سفت شدن.〈 تصلب شرائین: (پزشکی) سفت و ستبر شدن دیوارۀ سرخرگها و تنگ شدن راه جریان خون که ممکن است باعث فشارخون شود و بیشتر مربوط به پیری و سالخوردگی است.
-
تطلب
فرهنگ فارسی عمید
پیاپی جستن؛ برای بهدست آوردن چیزی بازحمت در جستجوی آن برآمدن.
-
تغلب
فرهنگ فارسی عمید
۱. غالب شدن؛ چیره شدن و دست یافتن به چیزی؛ پیروزی یافتن.۲. چیرگی.
-
تقلب
فرهنگ فارسی عمید
۱. در کاری به سود خود و زیان دیگری تصرف کردن.۲. نادرستی و دغلی.۳. [قدیمی] برگشتن از حالی به حالی؛ دگرگون شدن.
-
ثعالب
فرهنگ فارسی عمید
= ثعلب
-
ثعلب
فرهنگ فارسی عمید
۱. گیاهی با برگهای پَهن، گلهای خوشهای صورتی یا سفید، و ریشهای غدهای؛ ارکیده.۲. غدۀ زیرزمینی این گیاه در تهیۀ بعضی غذاها و شیرینیها به کار میرود؛ خصیالثعلب؛ خصیةالثعلب.۳. [جمع: ثعالب] [قدیمی] روباه.