غلتاسroller mill, roll mill, ring roller millواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای مخلوط کردن بسپارها با مواد دیگر متشکل از غلتکهایی که بهصورت افقی نزدیک هم قرار میگیرند و بهسرعت میچرخند متـ . آسیای غلتکی
غلتشrolling 1واژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] غلتیدن از چپ و راست حول محور طولی بر اثر موج [حملونقل دریایی، حملونقل هوایی] فرایند دَوران هواگَرد حول محور طولی
خفت غلتشrolling hitch, magnus hitchواژههای مصوب فرهنگستانخفتی که در هنگام وارد آمدن نیروی کشش از سمتی معین به تیرک بار یا جرثقیل با دو بار بستن ابتدا و انتهای طناب به دور تیرک بسته میشود
دورۀ غلتشrolling period, period of rollواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی برحسب ثانیه که یک شناور از یک پهلو به پهلوی دیگر غلت میخورد