غلتش بهخطinline roll, crossline directionواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی باریکه در راستای موازی با خطوط گیرنده
غلتشrolling 1واژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] غلتیدن از چپ و راست حول محور طولی بر اثر موج [حملونقل دریایی، حملونقل هوایی] فرایند دَوران هواگَرد حول محور طولی
خفت غلتشrolling hitch, magnus hitchواژههای مصوب فرهنگستانخفتی که در هنگام وارد آمدن نیروی کشش از سمتی معین به تیرک بار یا جرثقیل با دو بار بستن ابتدا و انتهای طناب به دور تیرک بسته میشود
دورۀ غلتشrolling period, period of rollواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی برحسب ثانیه که یک شناور از یک پهلو به پهلوی دیگر غلت میخورد
باریکه 2swathواژههای مصوب فرهنگستانناحیۀ باریکی که چشمههای موجود در آن بدون غلتشِ عمودبهخط عمل میکنند
غلتشrolling 1واژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] غلتیدن از چپ و راست حول محور طولی بر اثر موج [حملونقل دریایی، حملونقل هوایی] فرایند دَوران هواگَرد حول محور طولی
خفت غلتشrolling hitch, magnus hitchواژههای مصوب فرهنگستانخفتی که در هنگام وارد آمدن نیروی کشش از سمتی معین به تیرک بار یا جرثقیل با دو بار بستن ابتدا و انتهای طناب به دور تیرک بسته میشود
دورۀ غلتشrolling period, period of rollواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی برحسب ثانیه که یک شناور از یک پهلو به پهلوی دیگر غلت میخورد
تفاضل شعاع غلتشrolling radius differentialواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت شعاعهای غلتش دو چرخ در یک محور
غلتشrolling 1واژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل دریایی] غلتیدن از چپ و راست حول محور طولی بر اثر موج [حملونقل دریایی، حملونقل هوایی] فرایند دَوران هواگَرد حول محور طولی