لغتنامه دهخدا
غیلم . [ غ َ ل َ ] (ع اِ) منبع آب در چاهها. (از اقرب الموارد). بیرون آمدن جای آب در چاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) دختر نیکوروی بشهوت رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنیزک نیکو. (مهذب الاسماء). || جوان پهناتارک سر بسیارموی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جوانی که فر