لغتنامه دهخدا
غائص . [ ءِ ](ع ص ) نعت فاعلی از غوص . آنکه به دریا فروشود. آنکه به آب فروشود. غوطه زننده . (غیاث اللغات ). || ناگاه بر چیزی آینده . (منتهی الارب ). || فرورونده ٔ در آب برای برآوردن لؤلؤ. || فرورونده ٔ در معانی برای دریافتن دقایق آن ، یقال : هو یغوص علی حقائق العلم و ما احس