غوطه ورلغتنامه دهخداغوطه ور. [ طَ / طِ وَ ] (ص مرکب ) آنکه در آب فرورود. غواص . (ناظم الاطباء). فرورونده در آب . به آب فروشونده . غوطه خورنده . غوطه زننده . سر به آب فروبرنده . غوطه خوار. غوطه خور. رجوع به غوطه و غوته شود.
غوطه ورفرهنگ فارسی عمیدفرورفته در آب؛ آنکه یا آنچه در آب فرورفته است.⟨ غوطهور شدن: (مصدر لازم) در آب فرورفتن؛ سر به آب فروبردن.
غوطه ور شدنلغتنامه دهخداغوطه ور شدن . [ طَ / طِ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غوطه خوردن . به آب فروشدن . فرورفتن در آب . سربه آب فروبردن . غوطه زدن . ناغوش خوردن : در آن کو به خون غوطه ور شد نگاه ز خون همچو خون بسته گردید راه . <p class
غوطه ور کردنلغتنامه دهخداغوطه ور کردن . [ طَ / طِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروبردن چیزی یا کسی را در آب . سر در آب فروبردن . غوطه دادن . غوته دادن . رجوع به غوطه و غوته شود.
تخمیر غوطهورsubmerged fermentationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تخمیر که در آن ریزاندامگانها در محیط مایع در درون محل تخمیر رشد میکنند
غوطهورسازی داغhot dippingواژههای مصوب فرهنگستانپوششدهی یک ماده با غوطهور ساختن آن در یک حمام فلز مذاب مانند روی یا قلع
محدودۀ غوطهوریsubmerged zoneواژههای مصوب فرهنگستانقسمتی از یک سازۀ دریایی که همواره در داخل آب است و گستردگی آن از زیر محدودۀ پاششی تا خط کف دریا است
مرکز غوطهوریcentre of buoyancy, centre of displacement, centre of immersion, centre of immersed bulkواژههای مصوب فرهنگستانمرکز هندسی حجم آب جابهجاشده در زیرشناور برابر با حجمِ زیرِ آب شناور
غوطهورسازی داغhot dippingواژههای مصوب فرهنگستانپوششدهی یک ماده با غوطهور ساختن آن در یک حمام فلز مذاب مانند روی یا قلع
بازیاب مهمات غوطهورsubmerged ordnance recovery device, SORDواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای زیرسطحی مجهز به سامانة هدایت تصویری برای بازیابی مهمات موجود در قعر آب
تخمیر غوطهورsubmerged fermentationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تخمیر که در آن ریزاندامگانها در محیط مایع در درون محل تخمیر رشد میکنند
کورۀ الکترودغوطهورsubmerged-electrode furnaceواژههای مصوب فرهنگستانکورهای برای کربندهی مایع قطعات ازطریق گرم کردن حمام نمک مذاب با استفاده از الکترودهای غوطهور در آستر سرامیکی
موجشکن غوطهورsubmerged breakwaterواژههای مصوب فرهنگستانموجشکنی که رأس آن پایینتر از سطح آب ساکن قرار دارد و بخشی از انرژی موج را به دریا پس میزند و بخش عمدۀ باقیمانده را بهصورت موج شکنای چندستیغ یا ساده پخش میکند