لغتنامه دهخدا
کف . [ ک َ ] (اِ) سیاهی بود که مشاطگان بر ابروی زنان کنند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 248). چیزی باشد که مشاطگان بر ابروی عروس مالند. (برهان ). سیاهی که مشاطگان بر ابروی زنان مالند. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ اوبهی ). کحل . (از حاشیه ٔ المعرب جوال