متعذر وصفهدیکشنری عربی به فارسیوصف ناپذير , توصيف ناپذير , نامعلوم , غير قابل اظهار , نا گفتني , غيرقابل بيان
بی قیاسلغتنامه دهخدابی قیاس . (ص مرکب ) (از: بی + قیاس ) بی حساب . بی شمار. (آنندراج ). خارج از حد و اندازه . بی پایان . بی انتها. غیرقابل بیان و تفسیر. (ناظم الاطباء) : بگذرانیدی سپاه از روی دریا بی قیاس ژرف دریا باشد اندر جنب آن هر یک قلیل . <p class="author