غیرنظامیcivilواژههای مصوب فرهنگستان1. شهروندی که جز نیروهای مسلح نیست 2. آنچه با نیروهای مسلح ارتباط مستقیم ندارد
دفاع غیرنظامیcivil defenseواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ اقدامات غیرنظامی برای کاهش تلفات جانی و مالی ناشی از حملۀ دشمن
هواگَرد غیرنظامیcivil aircraftواژههای مصوب فرهنگستانهواگَردی که در هواپیمایی کشوری به ثبت رسیده باشد
دفاع غیرنظامیcivil defenseواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ اقدامات غیرنظامی برای کاهش تلفات جانی و مالی ناشی از حملۀ دشمن
هواگَرد غیرنظامیcivil aircraftواژههای مصوب فرهنگستانهواگَردی که در هواپیمایی کشوری به ثبت رسیده باشد
demilitarizingدیکشنری انگلیسی به فارسیdemilitarizing، غیرنظامی کردن، غیرنظامی شدن، از حالت نظامی درامدن
demilitarisingدیکشنری انگلیسی به فارسیدميليتراسيون، غیرنظامی کردن، غیرنظامی شدن، از حالت نظامی درامدن
دفاع غیرنظامیcivil defenseواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ اقدامات غیرنظامی برای کاهش تلفات جانی و مالی ناشی از حملۀ دشمن
هواگَرد غیرنظامیcivil aircraftواژههای مصوب فرهنگستانهواگَردی که در هواپیمایی کشوری به ثبت رسیده باشد