فاصلهگذاریalienationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در تئاتر حماسی برشت که در آن با استفاده از عناصر متعدد، ازجمله نور و موسیقی و نحوۀ بازی، از غرقه شدن تماشاگر و بازیگر در نمایش جلوگیری میشود
اثر فاصلهگذاریalienation effect, Verfremdungseffekt (de.)واژههای مصوب فرهنگستاناثری که مانع از غرق شدن تماشاگر در نمایش میشود و باعث میشود تا نگاه فلسفی و سیاسی اثر کاملاً دریافت شود
فاصلۀ همگذریcrossover distanceواژههای مصوب فرهنگستانفاصلهای از چشمه که در آن، موج شکستِ مرزی لایۀ عمیق به موج مستقیم یا به موج شکستِ مرزی لایۀ سطحیتر میرسد و از آن پیشی میگیرد
فاصله دارلغتنامه دهخدافاصله دار. [ ص ِ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) هر دو یا چند چیز که از یکدیگر فاصله داشته باشند. رجوع به فاصله شود.
اثر فاصلهگذاریalienation effect, Verfremdungseffekt (de.)واژههای مصوب فرهنگستاناثری که مانع از غرق شدن تماشاگر در نمایش میشود و باعث میشود تا نگاه فلسفی و سیاسی اثر کاملاً دریافت شود