فاصلۀ تولدbirth intervalواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی بین تولد یک کودک و تولد کودک بعدی از همان مادر
فاصلةلغتنامه دهخدافاصلة. [ ص ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث فاصل . رجوع به فاصل شود. || (اِ) شبه که میان هر دو مروارید و جز آن در رشته کشند. (منتهی الارب ). || آخر آیت قرآن ، و آن بمنزلت قافیه است در شعر. ج ، فواصل . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند چون در نوشته های کاهنان سجع آورده می شد و اسلام
فاصلهفرهنگ فارسی عمید۱. میزان دوری دو یا چند چیز یا چند نفر از هم؛ مسافت.۲. زمان میان دو رویداد: در فاصلهٴ این سالها فرانسهٴ خود را تکمیل کرد.۳. (اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] جدایی؛ دوری.۴. (موسیقی) اختلاف زیروبمی دو نت نسبت به یکدیگر.⟨ فاصله دادن: (مصدر لازم) میان دو چیز جدایی انداختن و آنها
فاصلهدیکشنری فارسی به انگلیسیdistance, gap, interlude, interval, remove, separation, space, walk, way
فاصلۀ بستۀ تولدclosed birth intervalواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ تولد بین دو تولد زنده در زنانی که دو یا حداقل دو فرزند زنده به دنیا آوردهاند