فتاحیةلغتنامه دهخدافتاحیة. [ ف ُ ی َ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فَتّاح شود.
فتاحةلغتنامه دهخدافتاحة. [ ف ِ / ف ُ ح َ ] (ع اِمص ) حکم میان دو خصم . (منتهی الارب ): فلان ولی الفتاحة. (اقرب الموارد).
فتوحیلغتنامه دهخدافتوحی . [ ف َ ] (اِ) جامه ای که بر سینه پوشند، و به عربی آن را صُدَیر گویند. (آنندراج از نفائس اللغات ).