فدفدةلغتنامه دهخدافدفدة. [ ف َف َ دَ ] (ع اِ) آوازی شبیه به آواز مار که از پوست برآید. (منتهی الارب ). || (مص ) صوت برآوردن شدید. (اقرب الموارد). || دویدن گریزان از درنده یا از دشمن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
فضفضةلغتنامه دهخدافضفضة. [ ف َ ف َ ض َ ] (ع مص ) فراخ گردانیدن لباس را یا زره را یا زندگانی را. || فراخ شدن لباس یا زره یا زندگانی . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) فراخی جامه و زره . || فراخی زندگانی . (منتهی الارب ).
درندهلغتنامه دهخدادرنده . [ دَ رَ / دَرْ رَ دَ / دِ ] (نف ) که دَرَد. آنکه دَرَد. که بدرد. پاره کننده . که حیوان و انسان را بدراند، مانند شیر و پلنگ و امثال آنها. (از انجمن آرا) (آنندراج ). نعت فاعلی از دریدن ، که از هم باز کر