فرادات اوللغتنامه دهخدافرادات اول . [ فْرا / ف َ ت ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ظاهراً نام یکی از پادشاهان اشکانی است که قبیله ٔ غیرآریائی مردها را از تبرستان به قفقاز کوچانیده است . (از یسنا ج 1 ص 51). ظاهر
فراداتلغتنامه دهخدافرادات . [ فْرا / ف َ ] (اِخ ) پارسی . کسی است که اسکندر مقدونی مطابق روایات مورخان پس از مغلوب کردن مردم شمال ایران ، او را به حکومت آنها گماشت . (از ایران باستان ج 2 ص 1647
فرداتلغتنامه دهخدافردات . [ ف ُ رُ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). در معجم البلدان و تاج العروس نبود.
فرداتلغتنامه دهخدافردات . [ فْرُ / ف ِ رُ ] (اِخ ) نام برادرزاده ٔ خشایارشاه است که در حدود سالهای 476 یا 475 ق .م . در جنگهای ایران و یونان به دست یونانیها کشته شد. (از تاریخ ایران باستان پیر
فرضیاتلغتنامه دهخدافرضیات . [ ف َ ضی یا ] (ع اِ) واجبات . اموری که عمل به آنها فرض و واجب است . فرائض . رجوع به فرائض شود. || ج ِ فرضیه . حدسیات و چیزهایی که به گمان و قیاس و وهم بدانها پی میبرند. (ناظم الاطباء). رجوع به فرضیه شود.
فراداتلغتنامه دهخدافرادات . [ فْرا / ف َ ] (اِخ ) پارسی . کسی است که اسکندر مقدونی مطابق روایات مورخان پس از مغلوب کردن مردم شمال ایران ، او را به حکومت آنها گماشت . (از ایران باستان ج 2 ص 1647
فراداتلغتنامه دهخدافرادات . [ فْرا / ف َ ] (اِخ ) پارسی . کسی است که اسکندر مقدونی مطابق روایات مورخان پس از مغلوب کردن مردم شمال ایران ، او را به حکومت آنها گماشت . (از ایران باستان ج 2 ص 1647
فراداتلغتنامه دهخدافرادات . [ فْرا / ف َ ] (اِخ ) پارسی . کسی است که اسکندر مقدونی مطابق روایات مورخان پس از مغلوب کردن مردم شمال ایران ، او را به حکومت آنها گماشت . (از ایران باستان ج 2 ص 1647