لغتنامه دهخدا
فرزد. [ ف ُ رُ / ف َ رَ ] (اِ) سبزه است در نهایت سبزی و تازگی و تری و آن را فریز نیز گویند و بعضی گویند سبزه ای باشد که در روی آبهای ایستاده به هم میرسد و در تابستان و زمستان سبز و خرم میباشد. (برهان ).در تازی آن را ثیل خوانند. (اسدی ). سبزه