فرامین ناسازcrossed controlsواژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری فرمانهای پرواز مغایر با آنچه در جولانهای معمول متداول است
فرامینلغتنامه دهخدافرامین . [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فرمان . این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. (آنندراج ). ج ِ فَرَمان فارسی است . (از اقرب الموارد). رجوع به فرمان شود.
فرامنsuperegoواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ روانکاوی، مولفۀ اخلاقی شخصیت که بازنمود معیارهای جامعه و تعیینکنندۀ معیارهای فرد در ارزشگذاری درست و نادرست است
واماندگی فرامین ناسازcross-control stallواژههای مصوب فرهنگستانواماندگیای که با بهکارگیری فرامین ناساز شروع میشود و نتیجة آن ورود به فروچرخی است
فرامینلغتنامه دهخدافرامین . [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فرمان . این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. (آنندراج ). ج ِ فَرَمان فارسی است . (از اقرب الموارد). رجوع به فرمان شود.
فرامینلغتنامه دهخدافرامین . [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فرمان . این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. (آنندراج ). ج ِ فَرَمان فارسی است . (از اقرب الموارد). رجوع به فرمان شود.