لغتنامه دهخدا
فراهة. [ ف َ هََ ] (ع مص ) زیرک گردیدن . (از منتهی الارب ). سخت زیرک شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). حاذق و ماهر گردیدن . (از اقرب الموارد). زیرکی و استادی و نیک رفتاری . (آنندراج ). || نیک رو شدن ستور یعنی تیزرونده شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المص