فراوانیلغتنامه دهخدافراوانی . [ ف َ] (حامص ) بسیاری . کثرت . (ناظم الاطباء) : قطره ٔ اشکم ، اما ز فراوانی ضعف طاقتی نیست که از دیده به مژگان برسم . خاقانی .|| وفور نعمت . بسیاری طعام و خوراک .(ناظم الاطباء). خصب . رخاء. فراخی . نقیض ت
فراوانیدیکشنری فارسی به انگلیسیaffluence, abundance, amplitude, cornucopia, excess, exorbitance, extensiveness, muchness, overflow, plenitude, plenty, preponderance, preponderancy, profusion, superabundance, superfluity, wealth
کالالغتنامه دهخداکالا. (اِ) کالای . رخت و رخوت . (برهان ). اسباب . (برهان ) (غیاث ). اسباب خانه . اثاث البیت . (غیاث ) (مهذب الاسماء). دربای است خانه و مردم . مَحاش . (منتهی الارب ). سامان و اثاثه . اثاث . (دستوراللغة). سِلعة. (منتهی الارب ). اَخریان . (برهان ). کالای خانه :<
فراوانیلغتنامه دهخدافراوانی . [ ف َ] (حامص ) بسیاری . کثرت . (ناظم الاطباء) : قطره ٔ اشکم ، اما ز فراوانی ضعف طاقتی نیست که از دیده به مژگان برسم . خاقانی .|| وفور نعمت . بسیاری طعام و خوراک .(ناظم الاطباء). خصب . رخاء. فراخی . نقیض ت
فراوانیدیکشنری فارسی به انگلیسیaffluence, abundance, amplitude, cornucopia, excess, exorbitance, extensiveness, muchness, overflow, plenitude, plenty, preponderance, preponderancy, profusion, superabundance, superfluity, wealth
فراوانیلغتنامه دهخدافراوانی . [ ف َ] (حامص ) بسیاری . کثرت . (ناظم الاطباء) : قطره ٔ اشکم ، اما ز فراوانی ضعف طاقتی نیست که از دیده به مژگان برسم . خاقانی .|| وفور نعمت . بسیاری طعام و خوراک .(ناظم الاطباء). خصب . رخاء. فراخی . نقیض ت