نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرجام گاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرجام (حقوق)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
appeal
-
فرجام شناختی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
teleological
-
فرجام شناسی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
teleology
-
فرجام گواه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ultimatum
-
بى فرجام
واژهنامه آزاد
بی نتیجه.
-
آغاز و فرجام
فرهنگ گنجواژه
اول و آخر.
-
به فرجام رساندن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
finalize
-
آغاز و فرجام
دیکشنری فارسی به انگلیسی
alpha and omega
-
نا فرجام ماندن ترور
دیکشنری فارسی به عربی
إحباطُ مُحاوَلَة اغْتيالِ
-
بی فرجام نمود
دیکشنری فارسی به عربی
أحْبَطَ
-
فرجام خواستن (حقوق)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
appeal
-
فرجام خواه (حقوق)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
appellant
-
عشق خوش فرجام
دیکشنری فارسی به عربی
عمل مسرحي مثير
-
واژههای همآوا
-
فرجامگاه
لغتنامه دهخدا
فرجامگاه . [ ف َ ] (اِ مرکب )گور است که قبر باشد و آن جایی است که آدمی را بعد از رحلت از دنیا در آنجا نهند. (برهان ) : بسی دشمن و دوست کردی تباه کنون بازگشتت به فرجامگاه . فردوسی . || سرای دیگر. آخرت : چنان دان که ریزنده ٔ خون شاه جز آتش نبیند به فرج...
-
فرجامگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - گور، قبر. 2 - روز رستاخیز، قیامت .