فرددفشلغتنامه دهخدافرددفش . [ ف َ دَ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از هفت کشور یاهفت اقلیم در زمان ساسانیان . (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ص 450 از بندهشن ).
فرددیلغتنامه دهخدافرددی . [ ف َ دَ دی ] (اِخ ) ابراهیم بن منصوربن سریح (یا شریح ) الفرددی ، مکنی به ابواسحاق . از محمدبن ایوب رازی و محمدبن عثمان بن علی بن نعمان و جز آنها روایت کند. (لباب الانساب ).
حملۀ فرددرمیانman-in-the-middle attackواژههای مصوب فرهنگستانحملهای که در آن مهاجم در بین دو طرف یک مسیر امن قرار میگیرد و هر بار خود را به جای یکی از دو طرف معرفی میکند
فرددفشلغتنامه دهخدافرددفش . [ ف َ دَ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از هفت کشور یاهفت اقلیم در زمان ساسانیان . (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ص 450 از بندهشن ).
فرددیلغتنامه دهخدافرددی . [ ف َ دَ دی ] (اِخ ) ابراهیم بن منصوربن سریح (یا شریح ) الفرددی ، مکنی به ابواسحاق . از محمدبن ایوب رازی و محمدبن عثمان بن علی بن نعمان و جز آنها روایت کند. (لباب الانساب ).