فرسطونلغتنامه دهخدافرسطون . [ ف َ رَ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی قپان را گویند و آن ترازومانندی است که چیزها بدان سنجند و وزن کنند و در این معنی به جای طای حطی با تای قرشت هم به نظر آمده است . (آنندراج ) (برهان ). غلطی است به جای قرسطون با قاف از خریستیون یونانی . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) <span
فرستونلغتنامه دهخدافرستون . [ ف َ رَ ] (اِ) قپان که بارها بدان سنجند و آن را کپان گویند یعنی بزرگ و قپان معرب آن شده . (از انجمن آرا). صحیح آن قرستون با قاف است . رجوع به فرسطون و کرستون شود.
ملاکدیکشنری عربی به فارسیفرشته , مالک , کادر , مجموعه يک طبقه از صنوف اجتماعي , واحدي از قبيل قضايي واداري ونظامي وغيره , کروب (کروبيان) , فرشتگان اسماني بصورت بچه بالدار , بچه قشنگ